سفارش تبلیغ
صبا ویژن























.....::::::ژپتو:::::::.........

ی 

 

باورم نمیشه آن دستانی که بر آن بوسه زدم را کسی دیگه توی دست بگیره.ساعت های خوش انتظار همه شد مثل یه مستند جان دادن تا یه فیلم عاشقانه.ساعت 11 بود.درسته پاهایم محکم بود ولی کمرم خمیده مثل ساعت 6 بود.هر یه تکون عقربه مثل بتکی بر قامت خمیده ام بود.
می خندی .... اشکال نداره.... خودت می گفتی خدای ما هم بزرگه ... .
نگاتیو قلبمو برای چاپ عکست فرستادم چاپخونه .نمی دونم چه اندازه عکست رو چاپ کنم .تارهای قل
بم کوک نیست برای همین خوب آهنگ نمی زنه.
هنوزم باورم نمیشه امروز هم یکی از روزهای تقویمه.آره پاییزه برگهای زیادی از درخت می ریزن.منم برگ اضافه ای از وجود تو بودم .افتادم .
صدای له شدنم را می شنوی؟ این آخرین آواز من بود.تقدیم می کنم به تو.
گل نبودم که پرپر بشم.برگ بودمو خشکیدم.

 

 


نوشته شده در شنبه 90/7/16ساعت 3:36 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

 

ساعات آخر با تو بودن خیلی سخت تر از اونی بود که فکر می کردم.هر لحظه از تو دور تر می شدم و تو در چشمانم کوچکتر می شدی.در آخر هم مثل اشکی از چشمانم افتادی.سوار ماشین شدم.نمی دونستم کجا دارم می رم .پشت چراغ قرمز جایی بود که می تونستم به اون صحنه فکر کنم .آن بوسه تلخی که بر لبانم زدی آنقدر گس بود که قلبم رو مثل مشتی جمع کرد.غرورم نمی گذاشت گریه کنم .ولی توی تنهاییم غروری برام نمونده بود.نامه ای برام نوشتی و عکست رو سوزندم  و حقله عشقت رو در شاخه بید مجنون کردم .

سالها گذشته است .مثل شبها آروم و ساکت شدم.

امیدوارم ساعت های آخر عمرم هم به همین راحتی تموم بشه .

 

ن


نوشته شده در شنبه 90/7/16ساعت 3:22 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

 

یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه

و آهسته میمیره . یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما

تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم . یادمون

باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه

طاقت بیاره . یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون

زندگیش رو ازش میگیریم

س


نوشته شده در شنبه 90/7/16ساعت 3:18 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

 

 

عشق یعنی :

ط


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 8:38 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

مرا کسی نساخت خدا ساخت

   نه آنچنان که کسی می خواست که من کسی نداشتم

    کسم خدا بود کس بی کسان او بود که مرا ساخت آنچان که خود خواست.

ص


نوشته شده در سه شنبه 90/7/12ساعت 8:3 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

4


مینویسم از تو

 

تا تن کاغذ من جا دارد

با تو از حادثه ها خواهم گفت

گریه.این گریه اگر بگذارد

با تو از روزه ازل خواهم گفت

مینویسم همه ی هق هق تنهایی را

مینویسم با تو بودن را

تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری.


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 10:1 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

ض


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 9:57 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

به سلامتی سربازی که رفت مرد بشه برگرده ... ولی برگشت دید دوست دخترش زن شده  

ش


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 9:51 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

 

 

 

به سلامتی کسی که وقتی از کنارش یه ادم خوشگل و خوشتیپ رد میشه سرشو زمین میندازه و میگه اگه سری تو خوشگلا باشی بازم  یه انگشت عشقم نمیشی

 

 

ض

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/11ساعت 9:45 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |

ص


نوشته شده در سه شنبه 90/6/22ساعت 4:8 عصر توسط ابراهیم نظرات ( ) | |


آخرین مطالب
» باورم نمیشه
عاشقی کار تو نبود
یادمون باشه که
اخ که چقدر دلم گرفته ...
یکی از نظرایه دوستان
تو رفتی اما نفهمیدی چه به روز من اوردی.
وای....................................
به سلامتی سربازی که...
به سلامتی کسی که ...
دلم برای صدایه کسی تنگ شده که نمیخوام یه بارم صداشو بشنوم...
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com

امکانات